همه چیز
یا نظر بدید یا عضو شید(برای عضویت به قسمت rss بیاید)

 زادگاه و افسانۀ زایش کوروش بزرگ

به استناد کتاب ایران قبل از اسلام نگارش گیرشمن باستان شناس فرانسوی، زادگاه کوروش پارسوماش در شمال خوزستان و مسجد سلیمان کنونی بوده است. محلی که ایشان تعیین نموده در شمال مسجدسلیمان، منطقه اندیکا می باشد که آثار وبقایای زیادی از این دوره بجا مانده است، از جمله چارطاقی اندیکا و قلعه بردی که اعتقاد براین است که زادگاه کوروش می‌باشد. [۴] تاریخ نویسان باستانی از قبیل هرودوت، گزنفون وکتسیاس درباره چگونگی زایش کوروش اتفاق نظر ندارند. اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند، اما شرحی که آنها درباره ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند، بیشتر شبیه افسانه می‌باشد. تاریخ نویسان نامدار زمان ما همچون ویل دورانت و حسن پیرنیا و پرسی سایکس، افسانه زایش کوروش بزرگ را از هرودوت برگرفته‌اند.

 فرزندان

همسر کوروش بزرگ کاساندان بود. کوروش کاساندان را بسیار دوست می‌داشت و پس از مرگش در سراسر امپراتوری کوروش، مراسم سوگواری بر‌پاکردند.

ادمه در "ادامه مطلب"

پس از مرگ کوروش، فرزند ارشد او کمبوجیه دوم به سلطنت رسید. نام پسر کوچکتر کوروش بردیا بود.

 

کوروش بجز این دو پسر، دارای سه دختر به نام‌های آتوسا (به اوستایی هئوتسه به معنی خوش اندام)، رکسانا (روشنک یا به اوستایی رئوخشنه) و آرتیستونه (آرتوستونه) بود. [۵]

آتوسا بعدها با داریوش بزرگ ازدواج کرد و مادر خشایارشا، پادشاه قدرتمند ایرانی شد. [۶]

 غلبه بر مادها

گستره امپراتوری هخامنشیان در زمان کوروش بزرگ

پدران کوروش که از چند نسل قبل از وی در انشان پادشاه بودند، در طلوع قدرت ماد نسبت به پادشاه آن قوم اظهار تبعیت می‌کردند.

کوروش وقتی در سال ۵۵۹ پیش از میلاد در انشان بسلطنت نشست، خیلی زود ضعف و انحطاط دولت ایشتوویگو (آستیاک یا آژی دهاک) را دریافت و همین نکته او را به فکر توسعۀ قدرت و خیال کسب استقلال انداخت. وجود نارضایتی های بسیار در طبقات مختلف، اعلام این طغیان را برای کوروش ممکن کرد. طوایف پارس و متحدان آنها که از طرز فرمانروایی پادشاه ماد ناراضی بودند، بزودی با کوروش همدست شدند.

در سال ۵۵۰ پیش از میلاد با قوت یافتن کوروش، ضرورت سرکوبی او قطعی‌تر گشت اما لشکری هم که خود ایشتوویگو جهت دفع او آورد، در نزدیک پاسارگاد بر پادشاه خود شورید و او را تسلیم کوروش کرد. [۷] نابونید پادشاه بابل در لوحه‌های بدست آمده، این واقعه را اینطور نوشته است، ایشتوویگو قشونی جمع کرده به جنگ کوروش رفت ولیکن قشون او یاغی شده و شاه را گرفته، تسلیم کوروش نمود پس از آن کوروش همدان را تسخیر کرد و طلا و نقره و ثروت زیادی بدست او آمد و تمام این غنائم را به انشان برد. [۸]

پیوستن نیروهای ماد به کوروش نشان می‌دهد که جنگجویان ماد کوروش را همچون بیگانه‌ای تلقی نمی کردند و بخاطر انتساب وی از طریق مادرش ماندانا به خاندان ماد، سلطنت پادشاهی ماد را بنوعی حق و میراث او می‌دیده اند.

کوروش بعد از اسارت ایشتوویگو پدربزرگ خود با احترام رفتار کرده و حتی او را، در دنبال تسخیر سارد، بر لشکری که سواحل آسیای صغیر را مسخر کرد، فرماندهی داد. [۹]


 اتحاد سه دولت لیدی، بابل، مصر

تسخیر ماد باعث تشویش دول همجوار و غیر همجوار گردید. سه دولت نامی آنزمان یعنی لیدی، بابل و مصر داخل مذاکره شدند که در مقابل کوروش اتحاد سه گانه ای تشکیل دهند. بدین ترتیب کرزوس (به انگلیسی: Croesus) پادشاه لیدی ، نابونید (به انگلیسی: Nabonidus ) پادشاه بابل نو و آماسیس دوم (به انگلیسی: Amasis II ) پادشاه مصر علیه کوروش هم پیمان شدند. [۱۰]

تسخیرامپراتوری لیدی و آسیای صغیر

کشور باستانی لیدی و پایتخت آن سارد

پادشاه لیدی (لیدیه) کرزوس بود. خواهر وی آریه نیس، با ایشتوویگو (آستیاک) ازدواج کرده و ملکۀ مادها بود. کرزوس علاقۀ فراوانی به توسعۀ قلمرو خود داشت ولی دو سبب خاص او را در هجوم به کوروش تشویق می کرد، یکی به واسطۀ اعتمادی بود که به نظر پیش گویان معبد، جهت پیروزی خود داشت و دیگری آنکه می‌خواست انتقام شوهر خواهر خود، ایشتوویگو (آستیاک) را از کوروش بگیرد.[۱۱]

پس از سقوط دولت بزرگ ماد، کرزوس در اندیشه فرو رفت که باید بجنگ تدافعی اکتفا کند یا به کوروش حمله برد، بالاخره بعد از مشورت با غیب گوها تصمیم به حمله گرفته شد و بنای تجهیزات را گذارده و با اسپارت داخل مذاکره شد و موافقت آنها را جلب کرد.

دولت بابل و مصر نیز چون از بزرگ شدن پارس سخت بیمناک بودند، مشغول به تجهیز کردن خود و آمادگی برای جنگ نمودند. سرانجام در سال ۵۴۹ پیش از میلاد، پادشاه لیدی به ایران حمله برده و ارتفاعات کاپادوکیه را که در قدیم پایتخت دولت قوی هیت ها بود، اشغال کرد. در پائیز آن سال جنگ سختی مابین لشکر لیدی و پارس روی داد. پادشاه لیدی به تصور اینکه پارسها جرئت تجاوز را در موقع زمستان، بخاک لیدی نخواهند داشت، قشون خود را مرخص کرد با این نیت که سال بعد قشون متحدین بابل و مصر هم خواهند رسید و کار پارس را خاتمه خواهند داد لیکن قشون ایران که تازه نفس و جوان بودند و تازه لذت فتوحات را کشیده بودند، از سرمای زمستان باکی نداشته تا سارد پایتخت لیدی پیش روی کردند و شاه لیدی، کرزوس مجبور شد، در نزدیکی پایتخت با آنها نبرد کند. دولت اسپارت که متحد لیدی بود، نتوانست بموقع قشونی برای کمک به لیدی بفرستد. در نهایت پایتخت لیدی سارد، به تصرف قشون ایران درآمد.

قبل از سقوط سارد کوروش به یونانیها تکلیف کرده بود که با او متحد شوند ولی آنها نپذیرفتند بنابراین پس از تسخیر لیدی دست کوروش باز بود که کار مستعمرات یونانی در آسیای صغیر را یکسره کند. در سال ۵۴۵ پیش از میلاد کوروش توانست، تمامی آسیای صغیر را به تصرف خود درآورد. [۱۲]


 تسخیر بابل نو

کوروش در بابل

گرفتن بابل کار بسیار مشگلی بنظر می رسید زیرا استحکام برج و باره‌های این شهر مشهور آفاق بود. با وجود این در بهار ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش قصد تسخیر آنرا نمود و از دجله عبور کرد. در بابل بعد از بخت النصر سه نفر پادشاهی کردند تا اینکه روحانیون تاجری به نام نابونید را بر تخت نشاندند.

راجع به تسخیر بابل دو روایت موجود است. یکی از هرودوت و اسیران یهودی در بابل دیگری مبنی بر اطلاعاتی که از حفریات بابل و تحقیقات پیرامون آن بدست آمده‌است.

موافق روایت اولی، تسخیر بابل از اینقرار بوده است که پادشاه بابل در نزدیکی آن شهر با قشون ایران جنگ کرد و شکست خورد و با عدۀ زیادی از قشون خود به داخل بابل پناه برد. گرفتن شهر با حمله محال بود و با محاصره هم خیلی طول می‌کشید زیرا بابلی‌ها در اراضی وسیعی که در درون شهر بابل بود، کشت و زرع می کردند و بقدر کافی آذوقه داشتند، بنابراین کوروش حکم کرد، شط فرات را برگردانند پس از آنکه مجرای قدیم خشک شد، قشون ایران را از آن راه وارد بابل کرد و بدین ترتیب بدون جنگ بابل در سال ۵۳۸ پیش از میلاد بتصرف قشون ایران درآمد.

موافق اسنادی که از حفریات به دست آمده، در تسخیر بابل تصور بر خیانت سرداران بابلی می رود و بشرح زیر آمده است. نابونید مجسمه رب النوع اور را به بابل آورده، پیروان بل مردوک رب النوع بابلیها را از خود رنجاند. اینها با کوروش همدست شدند و او وقتی که رود دیاله (رود سیروان) و دجله نسبتاً کم آب بود، این دو رود را برگرداند و داخل شد و پادشاه بابل تسلیم شد.

موافق هر دو روایت کوروش در معبد بزرگ بابل موافق مراسم مذهبی بابلیها تاجگذاری کرد و احترام زیادی بمذهب و معتقدات اهالی نمود. [۱۳]


 آزاد سازی اسیران یهودی در بابل

پس از تسخیر بابل تمامی ممالکی که مطیع آن بودند به اطاعت کوروش درآمدند. منجمله فلسطین و شهرهای فینیقیه. کوروش دستور آزادی تمامی اسیران یهودی در بابل که توسط بخت النصر به بابل آورده شده بودند، را صادر کرده و اجازه داد که یهودیان به فلسطین مراجعت کرده و معابد قدیم را که خراب شده بود، تعمیر نمایند.

[۱۴] لازم به تذکر است که نام کورش در کتاب مقدس عهد عتیق در نوزده آیه ذکر شده و در چند آیه مورد ستایش قرار گرفته‌است.


 روایتهای مختلف دربارهٔ مرگ کوروش

آرامگاه کوروش

مرگ کوروش در سال سی‌ام سلطنت او در حدود سال ۵۲۸ پیش از میلاد اتفاق افتاده‌است. روایات مختلفی دربارهٔ مرگ کوروش وجود دارد.

هرودوت می نویسد، راجع به در گذشت کوروش روایات مختلف است اما من شرحی را که بیشتر در نظرم معتبر می نماید نقل می کنم. کوروش در آخرین نبرد خود به قصد سرکوب قوم ماساگت (ماساژت) تیره‌ای از سکاها که با حمله به نواحی مرزی ایران به قتل و غارت می‌پرداختند، به سمت شمال شرقی کشور حرکت کرد، میان مرز ایران و سرزمین سکاها رودخانه‌ای بود که لشگریان کوروش باید از آن عبور می‌کردند. هنگامی که کوروش به این رودخانه رسید، تهم‌رییش (تومیریس) ملکهٔ سکاها به او پیغام داد که برای جنگ دو راه پیش رو دارد یا از رودخانه عبور کند و در سرزمین سکاها به نبرد بپردازند و یا اجازه دهند که لشگریان سکا از رود عبور کرده و در خاک ایران به جنگ بپردازند. کوروش این دو پیشنهاد را با سرداران خود در میان گذاشت. بیشتر سرداران ایرانی او، جنگ در خاک ایران را برگزیدند، اما کرزوس امپراتور سابق لیدیه و دائی مادر کوروش که تا پایان عمر، به عنوان یک مشاور به کوروش وفادار ماند، جنگ در سرزمین سکاها را پیشنهاد کرد. کوروش نظر کرزوس را پذیرفت و از رودخانه عبور کرد. پیامد این نبرد، کشته شدن کوروش و شکست لشگریانش بود.

بروسوس (مورخ کلدانی) در ۲۸۰ پیش از میلاد آورده‌است که کوروش در جنگ با طوائف داهه (دها، یکی از عشایر سکایی) کشته شده است.

فوتیوس از قول کتزیاس پزشک دربار هخامنشی می نویسد که کوروش در اثر جراحاتی که در جنگ با دربیک ها به او وارد آمده بود کشته شده است. آنها فیلهایشان را رها کردند، اسب کوروش رم کرده و کوروش بر زمین افتاد. یکی از سربازان هندی که با دربیک ها متحد بودند، زوبینی به ران او انداخته‌است و کوروش را به خیمه‌اش بردند و او در اثر این زخم بعد از سه روز درگذشته‌است. [۱۵]

اینکه هر سه قوم یاد شده، در بالا از طوایف سکا ها بوده‌اند نشان می‌دهد که آخرین جنگهای کوروش با طوایف سکاها بوده‌است اما بعید بنظر می‌رسد که وی در این جنگها کشته شده باشد و باقیماندهٔ سپاه شکست خورده، جسد بدون سر او را (به نقل از هرودوت) برای دفن به پاسارگاد آورده‌باشند.

طبق روایت‌های گزنفون و استرابون این جنگها به کشته شدن کوروش منجر نشده‌است و وی به مرگ طبیعی وفات یافته‌است.

در هر حال راجع به پایان کارش، هیچ روایتی را از روی قطع بر روایت دیگر، نمی‌توان ترجیح نهاد. [۱۶]

استرابون جغرافیدان معروف می‌نویسد، سنگی بر آرامگاه بود که بر روی آن نوشته شده بود،

«ای رهگذر! من کوروش هستم. من امپراتوری جهان را به پارسیان دادم. من بر آسیا فرمانروایی کردم. بر این گور رشک مبر.» [۱۷]

منشور حقوق بشر کوروش

معاون دبیر کل سازمان ملل متحد، شاشی تارور، در مقابل بازساختهٔ استوانه کوروش، نیویورک

استوانه کوروش بزرگ، یک استوانهٔ سفالین پخته شده است که در تاریخ ۱۸۷۸ میلادی، در پی کاوش در محوطهٔ باستانی بابِل، کشف شد. در آن کوروش بزرگ رفتار خود را با اهالی بابِل، پس از پیروزی شرح داده‌است.

این سند به عنوان «نخستین منشور حقوق بشر» شناخته شده، و به سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل آنرا به بسیاری از زبانهای رسمی سازمان منتشر کرد. نمونهٔ بدلی این استوانه، در مقر اصلی سازمان ملل، در شهر نیویورک نگهداری می‌شود.


 ذوالقرنین

درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده‌است.

کوروش سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا و اسکندر مقدونی گزینه‌هایی هستند که جهت پیدا شدن صاحب دو شاخ واقعی، دربارهٔ آنها بررسی‌هایی انجام شده، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیه‌های قرآن، تورات، و انجیل تنها کوروش بزرگ است که موجه‌ترین دلایل را برای احراز این لقب دارا می‌باشد.

شماری از فقهای معاصر شیعه نیز کوروش را ذوالقرنین می‌دانند. علامه طباطبایی، صانعی و مرتضی مطهری از معتقدان این نظر هستند. [۱۸] در كتاب تفسير نمونه، نوشتهٔ ناصر مکارم شیرازی نوشته‌شده، از آنجهت به کوروش، ذوالقرنين مي گفتند كه شرق و غرب مال او بود.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
جمعه 6 خرداد 1390برچسب:, :: 17:59
حسین کفراشی

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید من محمّد حسين كفراشي هستم. امیدوارم که از این وبلاگ خوشتون بیاد. من در این وبلاگ موضوعات مختلفی برای شما عزیزان قرار دادم که امیدوارم مورد قبول قرار بگیره.kafrashihosein@gmail.com 09185049104
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همه چیز و آدرس everythings20.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 16
بازدید کل : 29168
تعداد مطالب : 36
تعداد نظرات : 27
تعداد آنلاین : 1

مرجع كد آهنگ